۱۳۸۸ اردیبهشت ۷, دوشنبه
۱۳۸۸ اردیبهشت ۴, جمعه
۱۳۸۸ اردیبهشت ۳, پنجشنبه
۱۳۸۸ اردیبهشت ۲, چهارشنبه
دو بازی به سبک چینی:
۱- شطرنج: شطرنج چینی متفاوت از شطرنج معمولی است.
صفحه ی شطرنج فرق میکنه، نوع حرکات فرق میکنه ، مهرها چیزهای گردی هستند که روی آنها نام مهره با یک کاراکتر چینی حک شده.
من قوانینش رو بلد نیستم.و چیز بیشتری ندارم بگم.
۲- ماه جونگ : اگر ویندوز ویستا دارید ، و اگر به قسمت بازیهایش سر بزنید ، بازی میبینید به نام ماه جونگ. ماه جونگ یک بازی چینی ۴ نفر است که با یک سری مهره بازی میشه. این بعضی شبیه باقی بعضیهای کارتی است که اینجا شما به جای کارت مهرههایی دارید با نقشهای مختلف. البته آن چیزی که در کامپیوتر شما به نام ماه جونگ وجود داره یک چیز من در آوردی است و ربطی به ماه جونگ اصلی ندارد اما مهرها همون مهرهها هستند. در مورد جزئیات این بازی هم چیز زیادی نمیدونم که بگم.
۱۳۸۸ فروردین ۲۸, جمعه
غذاهای چینی:
قصد دارم انواع و اقسام غذاهای چینی را بر اساس آنچه دیدم در این چند ماه براتون طبقه بندی و معرفی کنم:
۱-میتونم بگم من در این چند ماه غذایی ندیدم که در آن حبوبات وجود داشته باشد.
چیزهای مثل عدس ،لپه، نخود،...اصلا اینجا وجود نداره یا اگر هم وجود داشته باشه من ندیدم تا حالا.هر چند دنبالش بودیم که بخریم.
کلا در زنجیره ی غذایی شون حبوبات جایی ندارد.
۲-با توجه به آنچه بالا گفتم باید اینو بگم که چیزی که به عنوان پروتین گیاهی مورد استفاده اینها قرار میگیره سویا است.
سویا را به صورتهای زیر مصرف میکنند:
--شیر سویا ، که من یک بار خوردم و بوی دود میداد،خوشم نمیاد خیلی
-- توفو ، که به دو صورت مصرف میشه ، یک : مکعبهای درست میکنن که خیلی صاف و صیقلی است و میخورن.من قبلا فکر میکردم اینها ماهی یا جونور دریایی است اما بدن فهمیدم توفو است. دو : از توفو نوارهای باریکی درست میکنن مثل ماکارونی پهن، به همراه نوارهای باریکی که یک نوع جلبک دریایی پهن و لاستیکی و سبز و بزرگ که رشته رشته کردنش ،به همراه سیب زمینی خام رنده شده و هویج خام رنده شده و بادام زمینی ، و اینو به عنوان سالاد مصرف میکنن.
۳- حالا میریم سراغ نان. کلا فرهنگ نان برای اینها با اینچ ما سراغ داریم فرق میکنه. نان خالی کم وجود داره ، بیشتر نانی است کا وسعتش با گوشت یا سبزیجات پر شده و بخار پز شده یا سرخ شده. اما بعضی وقتا هم همون خمیر خالی را سرخ میکنند یا بخار پز میکنند و نان درست میکنند و با غذا میخورند. شاید به عنوان مهمترین غذا از این نوع بشه به ، bawtze یا همان dompling اشاره کرد که قبلان عکسشو براتون گذشتم. ۴- نودل : ما خودمون و کشتیم اما اینجا ماکارونی پیدا نکردیم. دلیلش اینه که اینها خودشون نودل تولید میکنند. نودل رشتههای تهیه شده از برنج یا آرد است. خیلی مغازهها همینجا خودشون داخل مغازه اونو درست میکنند. من خودم شاهد بودم .بد اونو تو آب میریزند و بهش چیزهای دیگه هم اضافه میکنند و میخورند، از گوشت گرفته تا سبزیجات.بعضی وقتها هم در آب نمیریزند و مثل ماکارونی توی بشقاب ریخته و روش یک چیزهای میریزند میخورند. ۴-غذاهای گوشتی : چیزهای زیر فراوان یافت میشود : گوشت خوک در انواع غذاها ، پای مرغ ،بال مرغ ،گردن مرغ،مثلا به همراه نودل اردک بریان شده ،گوشت گاو!! ،گوشت خر ،میگو گوشت گوسفند ، خرچنگ، .... یکی از معروفترین چیزهای که در رستورنها میتوانید پیدا کنید، hot pot است. بدین ترتیب که گوشت ورقه ورقه شده و خام رو در یک سینی برای شما میاورند و در جلو شما یک ظرف آب در حال جوشیدن وجود داره. شما گوشت را برمیدارید میندازید در آب جوش و بعد از یکی دو دقیقه برمیدارید میخورید، به علاوه ی سبزیجات و مخلفات دیگر. همچین در کنار خیابانها میتوانید سوسیس سرخ شده یا دیگر گوشتهای سرخ یا کباب شده که معمولاً فلفلی هستند بخرید و خالی خالی بخورید. یا اینکه در فروشگاهها گوشت سرخ شده فلفلی شده بسته بندی شده بخرید بخورید. یا اینکه jerk که به صورت شکلات بسته بندی شده. و انواع دیگر.... ۵- سبزیجات: سبزیجات تقریبا از همه نوع وجود دارد و استفاده میشه. اما خیلی سیر و پیازچه میخورند.خیلی... فعلا همین باشه تا بعدا اضافه کنم
۱۳۸۸ فروردین ۲۷, پنجشنبه
اورومچی
یکی از جاهای که من به شدت دلم میخواست برم ولی فعلا فرصتش نیست اورومچی است .در شمال غرب چین. اینجا به رستورانشون رفتم.کلی تو زبونشون فارسی و ترکی قاطی است. کلماتی مثل : پلو ،مهمان،آسمان،....بیر ،ییکی،.... اورومچی (به چینی: 乌鲁木齐، به اویغور: ئۈرۈمچی) مرکز منطقه خودگردان سینکیانگ چین است. این شهر و حومهاش همچنین یکی از شهرستانهایسینکیانگ به نام شهرستان اورومچی بشمار میآیند. نام اورومچی از زبانمغولی آمده و به معنی «ییلاق زیبا» است. سینکیانگ یا شینجیانگ (در فارسی سِنجان هم نامیده شده) (به چینی: 新疆، به اویغوری: شینجاڭ) نام ناحیه خودمختار بزرگی در غرب جمهوری خلق چین است. این ناحیه پیش از این ترکستان چین نام داشت. مردم این ناحیه مسلمان هستند و به شدت با حکومت چین مشکل دارند، حکومت چین سعی میکنه اجازه نده اینها خیلی رشد کنند،از نظر تحصیلی،مقامی،اقتصادی،.... مثلا سعی میکنه چینیها رو ترغیب کنه که به اینجا برن و به آن منطقه نفوذ کنن. صحرای ختن هم در همین ناحیه قرار داره.
۱۳۸۸ فروردین ۲۶, چهارشنبه
۱۳۸۸ فروردین ۲۵, سهشنبه
۱۳۸۸ فروردین ۲۴, دوشنبه
دیروز رفتیم به یک مرکز خرید در مرکز شهر.
۱-پر بود از لباس، در انواع مختلف ،سوغاتی، جواهر آلات،....
و ما که ایرانی تا به حال کم دیده بودیم اینجا یک عالمه ایرانی دیدیم.
یه مثل معروف هست که میگه : اگه میخوای ایرانی ببینی برو یک مرکز خرید پیدا کن.
۲-معمولاً قیمتها را بین ۵ تا ۱۰ برابر میگفتن ،بد شما باید چونه میزدی بعد زود میگفتن باشه.
۳- یک مغز یه سیلک فروشی هم بود که سفارش میدادی و برات لباس سیلک
از نوع چینی میدوخت با یه قیمتی حول و حوش ۱۵۰ تا ۲۰۰ دلار
که واقعا مغازه ی قشنگی بود و لباسهای قشنگی داشت.
۴-میشه لطفا این شخصی که صاحب عنوانhelixnebula1994 است خودشو معرفی کنه!!!نتوانستم با حدس زدن بفهمم ایشون کی هستن!!!
۱۳۸۸ فروردین ۲۲, شنبه
دیوار چین
ما امروز رفتیم به دیوار چین.
البته نه به بخش پر از توریستش که باز سازی شده.
به یه بخش که خلوت است،باز سازی نشده، خیلی شلوغ نیست،بیشتر آدمهای بلد راه و
اینکاره اونجا میرن...البته در آینده اونجا هم توریستی خواهد شد.
یک مسیر را گرفتیم و رفتیم تا جایی که خراب شده بود و دیگه نمیشد ادامه داد.
بنای عظیمی است، بالای کوه ساخته شده و کلی آدم بیگاری کشیدن تا آن را ساختن.
آب و هوای خوبی داره،با کوههای پر از درخت و زیبا.
امروز مه گرفته بود واسه همین نشد عکسهای واضحی بگیریم .
در آخر باید بگم درسته این بنا برای من توریست زیباست اما به نظرم ساختنش کار ابلهانهای بوده.
به جای ساختن ۶۰۰۰ کیلو متر دیوار ،میشد با آن همه هزینه و وقت کارهای مفید تری کرد.
اما چه کنیم که اینا اهل خر کاری هستن.
۱۳۸۸ فروردین ۲۰, پنجشنبه
دیوار چین
دیوار چین خیلی طولانی است با ۶۳۵۲ کیلومتر طول.(امروزه تنها حدود ۱۵۴۲ کیلومتراز آن باقی مانده است)
در بعضی نقاط این دیوار مرمت نشده و خیلی توریست به اونجا نمیره چون خطرناک
و هر از چند گاهی یک تکهای از آن میریزد.
تیان به رفتن به آن نقاط علاقه ی خاصی داره و احتمالا بزودی ما را به اونجا خواهد برد.
شاید فردا.
سعی میکنم عکسهای خوبی بگیرم و براتون بفرستم.
البته اگه سقوط نکردم .
بازار چای و لوازم مربوطه
۱۳۸۸ فروردین ۱۹, چهارشنبه
۱۳۸۸ فروردین ۱۸, سهشنبه
خانهای سفر
سلام
و اما خانهای سفر ادامه دارد.
فقط نفری ۲۰ کیلو بر برای هر مسافر در حالی که ما نفری ۵۰ کیلو بار آوردیم اینجا!
قبلان در مورد اینکه مسلمانها باید هر ۳ ماه یک بار خودشون رو معرفی کنن به پلیس ،یک چیز هائی گفته بودم که میخواهم اصلاحش کنم.
همه یه خارجیها باید این کار را بکنند.خیلیها آدرس خودشون رو نمیدن چون میگن پلیس مثل گاو سرش را میندازد میاد به خونت.
در میان هنرهای رزمی یکی هست به نم "تای چی" که بسیار در چین معروف است.
در کونگ فو انسان سعی میکند از رفتار حیوانات مبارزه کردن بیاموزد اما در تای چی انسان طبیعت ،باد ،آب ،طوفان،.....را الگو قرار میدهد.
توصیه میکنم کمی در موردش مطالعه کنین.منم خیلی چیزی نمیدونم.
یه لینک در مورد آموزهای تای چی براتون میفرستم.
?
سلام
همین یک ساعت پیش از پست زنگ زدن که بیایید پاسپورتهایتان را بگیرید.
من هم رفتم گرفتم.
تا ۶ ژولای وقت داریم وارد آمریکا بشیم.
حالا نمیدونم واسه کی بلیط برگشت بگیرم!
اما احتمالا واسه ۲۸ ژوئن بلیط میگیریم.
اگه کسی نظری ،پیشنهادی ،کاری داشت بگه.
چون قبل اون هم بیایم خونه نخواهیم داشت.
پس انشالله به زودی میبینیمتون.
اما یه چند تا صحنه بگم براتون که موضوع بحث عوض شه:
۱-ما رفتیم به یک رستوران نسبتا خوب و داریم چای میخوریم، یکهو میبینی جناب گارسون توف میکنه رو زمین رستورن اونم نه جلو پایش ،یک متر اون ور تر.
۲-منتظر قطار تو یک ایستگاه گرانیت کاری شده شیک مترو ایستادی، شبیه متروهای تهران، بعد میبینی خانومی شلوار بچه شو در میاره و بچه رو همون وسط مترو سر پا میگیره.در صورتی که متروها دستشویی دارن.
۳-در مورد خیابون هم که دیگه لازم نیست بگم ،چون....
تکنولوی پیشرفت کنه ،اما آدمها نه، همین میشه.
۱۳۸۸ فروردین ۱۷, دوشنبه
visa
سلام
باید عرض کنم که امروز ایمیل زدن که ویزا حاضر است.
یعنی شد یک هفته.
نکته اینجاست که مثل ترکیه نیست که بشه کش داد و دیر رفت ویزا را گرفت چون ویزا صادر شده و تو پاسپورت و پاسپورت هم دست اونا.
بنابرین احتمالا باید زود تر از اونی که فکرش رو میکردیم چین رو ترک کنیم و احتمالا اول جولای به پرینستون (راتگرز) برمیگردیم.
راستی رفته بودیم باغ وحش و عکس هم از پانداها گرفتیم ولی عکس از دست رفت.
۱۳۸۸ فروردین ۱۵, شنبه
۱۳۸۸ فروردین ۱۳, پنجشنبه
جالب!
ما در اینجا به مشاهداتی دست یافتیم که بد ندیدیم واسه شما هم تعریف کنیم:
بعضیها اینجا تن بچهها شلوار هائی میکنند به شرح زیر؛
این شلوار در قسمت تحتانی بچه یه چاک داره ، یعنی در واقع دو پاچه یه این شلوار در بالا فقط از جلو به هم وصل هستند و در قسمت عقب باز است.
اما هنوز نمیدونیم واسه چی اینجوریه ؟
تئوریهای وجود داره:
۱-واسه اینکه هوا بخوره
۲-واسه اینکه بچه دستشویش گرفت راحت باشه
....